شناسه : 379
امروز یکشنبه 1393/03/04 - 03:19
نویسنده : مدیر فنی
همرزم شهید شاخص بسیج اصناف:

سید مجتبی و گروهش شدند همکار شهید جهان‌آرا

وقتی ما وارد منطقه شدیم، شهید جهان‌آرا - رحمة الله علیه- وقتی با نبود امکانات، این گروه بیش از 100 نفره را دید شور و شعفی در چهره ایشان نمایان شد و به ما خیرمقدم گفت.

 

پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان بسیج اصناف کشور- قاسم صادقی، از سربازان شهید سید مجتبی هاشمی در گروه جنگ‌های نامنظم جنوب موسوم به فداییان اسلام بوده است. سید مجتبی هاشمی، یک چریک از خانواده اصناف است که جنگ‌های نامنظم جنوب را در سال‌های آغازین جنگ رهبری می‌کرد. صادقی همواره تأکید می‌کند که نقش فداییان اسلام در مقاومت خرمشهر بسیار پررنگ بوده است. به بهانه سالروز آزادسازی خرمشهر مصاحبه‌ای با او ترتیب دادیم. این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

درباره نقش فداییان اسلام در مقاومت خرمشهر توضیح می‌دهید؟

گروه ما در اوایل جنگ در خرمشهر تشکیل شد و هیچ ارتباطی با مجموعه فداییان اسلام شهید نواب صفوی نداشتیم. تعدادی دفتر در سطح تهران و شهرستان‌ها داشتیم که این‌ها اعزام می‌کردند و کار عملیاتی جنگ در خرمشهر و به‌خصوص در آبادان بر عهده شهید سید مجتبی هاشمی بود.

تمامی بچه‌هایی که در این گروه جمع شده بودند از آحاد نیروهای مردمی و تعدادی هم از بچه‌های کمیته انقلاب اسلامی بودند. وقتی ما که به صورت داوطلبانه آمده بودیم وارد منطقه شدیم، شهید جهان‌آرا - رحمة الله علیه- وقتی با نبود امکانات، این گروه بیش از 100 نفره را دید شور و شعفی در چهره ایشان نمایان شد و به ما خیرمقدم گفت. از آن به بعد سید مجتبی هاشمی با گروهش شدند همکار شهید جهان‌آرا.

اطلاعات نظامی را با هم رد و بدل می‌کردند و نیروها به‌سرعت به سمت پل نو، خانه‌های سازمانی، گمرک و هرکجا که بود گسیل می‌شدند. بچه‌ها با خلاقیت و رشادت و شجاعت خودشان توانستند این مقاومت 34 روزه را با بسیج خرمشهر، سپاه خرمشهر و نیروهای دیگری که وارد خرمشهر شده بودند، بچه‌های نیروهای دریایی، بچه‌های ژاندارمری و بچه‌های ارتش به ثبت برسانند.

شما معمولاً در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایتان می‌گویید اگر گروه سید مجتبی هاشمی و فداییان اسلام نبودند خرمشهر قبل از 20 روز سقوط می‌کرد. راجع به این جمله قدری توضیح می‌دهید؟

دلیلش این است که بچه‌ها چون داوطلب بودند کارهایی را انجام می‌دادند که از قاعده مسائل نظامی که به صورت کلاسیک در دانشگاه‌های دنیا آموزش داده می‌شود خارج بود. این‌ها ناخودآگاه مسائلی به ذهنشان خطور می‌کرد و همان را به اجرا می‌گذاشتند. همین باعث شد که لشکر منظم دشمن در خرمشهر 34 روز زمینگیر شود.

یک نمونه‌اش این است که یک جوان ایرانی می‌گوید من با دست خالی چگونه می‌توانم تانک دشمن را منهدم کنم؟ می‌رود از گمرک خرمشهر با تعدادی از بچه‌ها یک دسته گونی با خودش می‌آورد و در آن بزن و بکش و خون و دود و آتش، خودش را می‌رساند به تانک عراقی و این دسته گونی را می‌فرستد لای چرخ تانک عراقی. با این ترفند، زنجیر تانک خارج می‌شود و تانک متوقف می‌شود. پشت سر این تانک راه بسته می‌شود و تانک‌های دیگر نمی‌توانند حرکت کنند. اینجا بود که بچه‌ها توانستند تک تک به این تانک‌ها هجوم ببرند و بیش از 30- 40 تانک را با نارنجک و سلاح‌های انفرادی خودشان در جاده خرمشهر زمینگیر کنند.

این‌گونه بود که بچه‌ها با الهام‌هایی که به‌شان می‌شد با لشکر منظم دشمن مقابله کردند و توانستند با آن امدادهای غیبی، 34 روز مقاومت را رقم بزنند. اگر این بچه‌ها نبودند خرمشهر قطعاً 20 روزه سقوط می‌کرد.

فداییان اسلام قبل از سقوط خرمشهر چند شهید دادند؟

ما آمار دقیقی نداریم. چون نیروها متفرق می‌آمدند، به ما می‌پیوستند و می‌رفتند. من برای جمع‌آوری این آمار اقدام کرده‌ام اما هنوز به اعداد و ارقام مناسبی نرسیده‌ام.

در مجموع بچه‌های گروه سید مجتبی هاشمی از اولین روزی که در خرمشهر با تعداد 120 نفر تشکیل شد تا پایان شکست حصر آبادان، نقش بسیار تأثیرگذاری داشتند.

نقش فداییان اسلام در آبادان هم مثل خرمشهر است. اگر گروه سید مجتبی هاشمی و خود سید مجتبی هاشمی و شهید شاهرخ ضرغام در آبادان، سر بزنگاه حضور پیدا نمی‌کردند، آبادان هم محاصره 360 درجه شده بود.

درباره نقش فداییان اسلام در آزادسازی خرمشهر توضیح می‌دهید؟

ما بعد از شکست حصر آبادان متفرق شدیم. بعد از شهادت چمران و منسجم شدن سپاه و بسیج و ارتش، دیگر نیروهای مردمی به صورت گروهی نمی‌توانستند فعالیت داشته باشند. لذا بچه‌های ما بعد از شکست حصر آبادان همه متفرق شدند. یکی رفت سپاهی شد، یکی رفت کمیته‌ای شد، یکی رفت ارتشی شد، یکی رفت جهادی شد... لذا ما بعد از شکست حصر آبادان چیزی به عنوان مجموعه بچه‌ها نداریم.

خود سید مجتبی هم به صورت انفرادی می‌آمد به جبهه، کمک‌های مردمی را می‌برد، نیرو اعزام می‌کرد، به خانواده شهدایش سرکشی می‌کرد و رویّه سید مجتبی بعد از شکست حصر آبادان، بیشتر به این سمت سوق پیدا کرد.

شما اطلاع دارید شهید هاشمی زمان آزادسازی خرمشهر در چه موقعیتی بودند؟

بعد از شکست حصر آبادان، ما فتح بستان را داشتیم و بعد از آن عملیات فتح‌المبین را انجام دادیم. در آن زمان سید مجتبی یکی- دو بار در منطقه حضور پیدا می‌کند و باعث دلگرمی بچه‌هایی می‌شود که ایشان را می‌شناسند.

سید مجتبی چون احساس می‌کرد که اگر در منطقه حضور پیدا کند و بچه‌ها بیش از این دورش جمع شوند شاید خللی در نظم بچه‌های بسیج و سپاه ایجاد شود، وظیفه خودش دانست که برگردد و جذب نیرو و اعزام نیرو و پشتیبانی رزمنده‌ها را داشته باشد.

یعنی درحقیقت در آزادسازی خرمشهر، ایشان نقش پشتیبانی از جنگ را داشتند؟

بله. بچه‌هایی که می‌آمدند پیش ایشان مشورت می‌کردند، آن‌ها را تجهیز می‌کرد، پشتیبانی می‌کرد و خانواده‌های آن‌ها را تحت حمایت مالی خودش قرار می‌داد. درحقیقت خودش شده بود به‌نوعی کمیته حمایت از خانواده رزمندگان، جانبازان و شهدا.

سید مجتبی با این عمل خودش اموالش را هم وقف خدا کرد.

شما بعد از شکست حصر آبادان با ایشان در ارتباط بوده‌اید. جمله‌ای از ایشان درباره آزادسازی خرمشهر در ذهنتان دارید؟

بله. جمله معروفش این بود: تا زمانی که ما زنده هستیم نخواهیم گذاشت یک نیروی متجاوز پایش در وطن ما باقی بماند.

این جمله را راجع به آزادسازی خرمشهر گفتند؟

بله.

به عنوان آخرین سؤال: وقتی خرمشهر آزاد شد شما خودتان کجا بودید؟

من تیر و ترکش خوردم، دیپورت شدم عقب. (خنده) در ادامه کار که از فتح‌المبین آمدیم ترکش خورد به دستم، شریان دستم قطع شد، بعد هم اعزام و بستری.

خیلی محبت کردید!

یا علی! التماس دعا!

دیدگاه

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

CAPTCHA
لطفا به این سوال برای جلوگیری از ارسال اسپم پاسخ دهید.