شیدای شهادت در چهره غریبانه «حاج رجب محمد زاده»
به گزارش پایگاه اطاع رسانی سازمان بسیج اصناف و بازاریان کشور، روز گذشته حوالی اذان ظهر بود که ناگهان بانگی برآمد، خواجه مرد؛ «حاج رجب» جانباز مجاور بارگاه منور امام رضا(ع) روز گذشته به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع یاران شهید خود پیوست.
روزی که پا به میدان جنگ نهاد، دست یاری به سمت تمام رزمندهها بلند کرده بود و اعتقادی راسخ داشت که پای اعتقادات خود خواهد ایستاد.
۲8 سال از پایان جنگ تحمیلی میگذرد و این جانبازان و یاران قدیمی پشت خاکریزها هستند که با فاصله زمانی دور و یا نزدیک به دیدار حق میشتابند.
حال یاران و دوستان «حاج رجب» خوب نیست، جای خالیاش دل خیلیها را به درد آورده است.
از روز گذشته فقط کافی بود که صفحه اینستاگرام خود را باز کنی، ملت ایران همه خود را عزادار از نبود «حاج رجب محمد زاده» میدانستند.
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
هشت سال جنگ و ۲۸ سال آثار جنگ را تحمل کرد.
دهها جای تش زخم و درد داشت؛ اما جانش زلال و آزاد بود. گازهای شیمیایی راه نفسش را بسته بود؛ اما او هم نفس فرشتگان بود.
در دنیا کدام قهرمان را میشناسید که مانند «بابا رجب» این همه سختی و درد را تحمل کرده باشند؛ اما نه لب از شکوه گشوده باشند و نه از فرد و نهادی گله کرده و نه بر کسی منتی گذاشته باشد؟
آری بابا رجب، برادر رزمنده من، سربلند و آزاده رفت؛ ولی وای به حال کسانی که اور ا دیدهاند، اما کاری برای خدا و مردم نکردهاند و در حالی که روز قیامت با او روبهور میشوند، راه جبرانی برایشان باقی نمانده است.
محمد باقر قالیباف، شهردار تهران و فرمانده سابق نیروهای هوایی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ایران نیز در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
جنگ تمام نمیشود؛ دست کم برای بسیاری از جوانان آن دوره که نشانهها و دردهای آن را در تن دارند، تمام نمیشود.
جانبازان عزیزمان تا روزی که با روی سفید به پیشگاه الهی وارد میشوند و بر خوان تنعم پروردگارشان بنشینند، هر روز درگیر دردها و صدمات جسمی آن روزها هستند.
یکی از این مردان نیک روزگار حاج رجب محمد زاده بود که در این سالها خیلی سختی کشید. رزمندهای که بعد از سالها مجاهدت شهید شد.
حاج رجب، جانباز ۷۰ درصد، بسیجی نانوایی بود که در سال ۱۳۶۶ در منطقه حور عراق بر اثر اصابت خمپاره از ناحیه سر و صورت به درجه جانبازی نائل شد.
او پس از ۲۴ بار عمل جراحی صورت کماکان بر یا حضور در جامعه دچار مشکل بود. حاج رجب حال نزد پروردگار خویش متنعم است و پاداش مجاهدت و صبوریش را میچشد.
خدایش بیامرزد و ما را از ادامه دهندگان راهش قرار دهد.
رضا مصطفوی پژوهشگر و نویسنده ایرانی نوشت؛
این شهید ذخیره انقلاب بود، شاید دل خیلیها از نبودش لرزید ولی در اوج ناراحتی شهادت «بابا رجب» را تبریک میگفتند.
آقایان و خانمهای سهامدار انقلاب! ای ذخیرهها و امانتداران نظام! «بابا رجب» هم رفت! و هیچ طلب و حقی از سفرهی نظام نه داشت و نه گرفت.
امیر جعفری بازیگر سینما و تلویزیون در صفحه اینستاگرام خود نوشت؛
آقا رجب، شما حکایت «و ما ارسلناک الا رحمه فی العالمین» بودید، شما خود تیغ بودید در گلوی روزگار این روزها، وای ۲۹ سال شما با نی غذا خوردید تا یک بر جغرافیای این سرزمین که وجبش به تاراج نرود.
آقا شهادت گوارای وجودتان، مباد دل رحمی کنید و و یکی از این قافلهی بی مروت را شفاعت کنید.
یغما گلروئی، شاعر و نویسنده ایرانی نیز نوشت؛
«شبیه سرزمین من بودی»؛ برای دردهای شهید رجب محمد زاده
چقدر شبیه سرزمین من بودی، وقتی صورت نداشتهات را در چند عکس سیاه و سفید به دیگران نشان میدادی و از خانهای اجارهای با تک چشم باقی ماندهات نگاه میکردی به تاجران طماعی که «جنگ» را مانند ویلاهای لب دریا، ماشینهای مجلل و خانههای بالا شهرشان سند به نام خود زده بودند.
خرگردنان برجساز با لکهی داغ روی پیشانیشان که کف به لب نام دوستان مرده تو را فریاد میزنند ودستهایشان دمی از دوشیدن گربهای گرسته باز نمیماند.
۲۹سال در سنگر انفرادیات جنگیدی با قسطهای عقب افتاده، قبضهای پرداخت نشده، وعدههای دروغین و نگاه ترسخورده عابرانی که چیزی از ثانیههای عذابت نمیدانستند.
چقدر شبیه سرزمین من بودی وقتی زخم خورده جنگ در دام دشمنانی افتاد که نامش را در شناسنامه خود داشتند.
افزودن دیدگاه جدید