شناسه : 1966
امروز یکشنبه 1394/12/16 - 17:56
نویسنده : مدیر فنی

ابتکار جالب یک سنگکی در کمک به افراد مستحق/ نان از حساب دیوار

شاید داستان "یک قهوه از حساب دیوار" را شنیده باشید و قبلا آن را در جایی خوانده باشید. این داستان به خاطره یک توریست از کشور اسپانیا اشاره دارد که در آن به معرفی روش خاص کمک به افراد بی بضاعت در یک قهوه خانه پرداخته است.

شاید برای شما جالب باشد بدانید که در شهر کوچک ما نانوای خوش ذوقی اقدام به ایجاد حساب دیوار در نانوایی خود کرده و به این طریق واسطه ای برای کمک به افراد بی بضاعت شده است. با این نانوای خوش ذوق بهاری، با نام "احسان نوعی" ، گفتگویی داشتیم و از علت و انگیزه او برای این کار پرسیدیم. - چطورشد که با حساب دیوار آشنا شدید؟ یک سال پیش بود که مطلبی در مورد حساب دیوار در یکی از کشورها خواندم و مطلب برایم جالب آمده بود، در نانوایی هم افرادی بودند که بی بضاعت بودند و برای خرید نان می آمدند من خودم تا جایی که می توانستم به آنها کمک می کردم و همینطور افرادی هم بودند که می آمدند و می گفتند که مثلا یک روز را رایگان به صورت نذری نان پخت کنم؛ اما خیلی ها قبول نمی کردند و می گفتند که به افراد بی بضاعت بدهید، این شد که به فکر اجرای حساب دیوار در نانوایی افتادم تا این کمک ها و نذری ها را به دست افراد مستحق برسانم. - به طورمعمول مردم چه تعداد نان به حساب دیوار کمک می کنند؟ همه تعداد کمکی داریم. از یکی و دوتا کمک داریم تا 50 تا و بیشتر. - چه مدت است که حساب دیوار را راه اندازی کرده اید؟ حدود شش هفت ماه است و تا به حال چندبار برگه ای که به عنوان حساب دیوار نصب کرده ام پر شده و تعویضش کرده ام و الان تقریبا 60 نان از حساب جلوتر هستیم. - صحبت پایانی شما چیست؟ امیدوارم این سنت نو در دیگر نقاط شهر نیز باب شود و مردم نیز با این حساب آشنا شده و از آن استقبال کنند؛ چرا که افراد مستحق زیادی هستند که هر روزه ما با آنها سروکار داریم و به این طریق می توانیم به طور مخفیانه به آنها کمک برسانیم. امیدواریم حساب دیوار در دیگر نقاط شهر و در دیگر جاهایی که مردم برای تامین معاش روزمره خود مراجعه می کنند نیز ایجاد شود. آدرس نانوایی: بهار- میدان امام - ابتدای خیابان 17 شهریور نانوایی سنگکی گل گندم . توریستی از کشوری ، به اسپانیا سفر کرده بود خاطره جالبی رو تعریف کرد: میگفت در یکی از روستاهای اسپانیا وارد قهوه خانه ای شدم و برای خود و همراهم قهوه سفارش دادم . در حالی که روی میز منتظر سفارشمان بودیم در کمال تعجب دیدیم که بعضی از مشتریان جلوی پیشخوان آمده و در حالی که خودشان تنها بودند سفارش دوتا چایی و یا دوتا قهوه میداند و میگفتند یکی برای خودم و یکی برای دیوار. از نوع سفارش در حیرت ماندیم . متوجه شدیم که بعد از هر اینگونه سفارش پیشخدمت یک برگه کوچک که روی آن چای و یا قهوه نوشته است به دیوار پشت سرمان چسپاند و جالب اینکه دیوار پشت سرما پر از این برگه ها بود. در ذهنمان هزاران فکر به وجود آمد که دلیل اینکار چیست و این حرکت یعنی چه. در افکار خود غوطه ور بودیم … آدم فقیر و ژنده پوشی وارد قهوه خانه شد و سفارش یک قهوه داد اما با این جمله " ببخشید بی زحمت یک قهوه از حساب دیوار " و پیشخدمت یکی از کاغذها را روی آن قهوه نوشته بود از روی دیوار برداشت و پاره کرد و یک قهوه به آن مرد فقیر داد بدون آنکه از آن مرد پولی بگیرد.

دیدگاه

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

CAPTCHA
لطفا به این سوال برای جلوگیری از ارسال اسپم پاسخ دهید.