شناسه : 401
امروز یکشنبه 1392/01/18 - 20:42
نویسنده : مدیر فنی

نگاهي تازه به شاخصه هاي اقتصاد مقاومتي؛ هدف غرب از مصرف گرايي چيست؟

توسعه ي اقتصادي بر مبناي سرمايه داري مصرفي، نسخه اي است كه غرب براي اقتصاد خود پيچيده است و براي اينكه بتواند كشورهاي در حال توسعه را نيز به صورت بازاري براي مازاد محصولات توليدي خود درآورد و آنان را به خريد اين كالاها تشويق كند، چاره اي نمي بيند جز آنكه مصرف گرايي را به صورت ارزش براي آنان درآورد.

در شرايط كنوني دنيا و به ويژه منطقه ي خاورميانه و ايران اسلامي، بحث مصرف و الگوي مصرف جايگاهي خاص و حياتي دارد؛ به طوري كه مصرف ـ كه شعبه اي اساسي از زندگي است و از متغيرهاي اساسي در اقتصاد به شمار مي رود ـ مي تواند در سرنوشت ملت ها نقشي تعيين كننده داشته باشد. الگوي مصرف بومي منطبق بر شرايط خاص سرزميني، اعتقادي، فرهنگي و اجتماعي يك نياز اساسي براي هر كشور مستقل و بااقتدار است.

با اين مقدمه، در شرايط كنوني كشور ما، آن چنان كه مقام معظم رهبري در بيانات خود اشاره نموده اند، اقتصاد مقاومتي ضرورت دارد؛ اقتصادي كه بتواند در شرايط تهديد و تحريم دشمنان كارآمد و پويا عمل كند و با هر گونه وابستگي به مقابله برخيزد. مقام معظم رهبري در اين زمينه تصريح مي كنند: «اقتصاد مقاومتي معنايش اين است كه ما يك اقتصادي داشته باشيم كه هم روند رو به رشد اقتصادي در كشور محفوظ بماند، هم آسيب پذيري اش كاهش پيدا كند؛ يعني وضع اقتصادي كشور و نظام اقتصادي جوري باشد كه در مقابل ترفندهاي دشمنان، كه هميشگي و به شكل هاي مختلف خواهد بود، كمتر آسيب ببيند و اختلال پيدا كند.»

ايشان به كرّات در سال هاي مختلف، از ابتداي جنگ تحميلي تا كنون، تكيه ي خاصي بر لزوم اصلاح الگوي مصرف، مقابله با تجمل گرايي و مصرف زدگي، ترويج فرهنگ صرفه جويي و قناعت و مبارزه با اشرافي گري و اسراف داشته اند. تعبيري كه ايشان از خطر مصرف گرايي براي جمهوري اسلامي ايران دارند، تعبير «بيماري اجتماعي» است (در ديدار دانشگاهيان سمنان، 18 آبان 1385).

رهبري در سال 81 نيز آن چنان به پديده ي مصرف گرايي در جامعه انتقاد مي كنند كه شايد تا آن زمان اين چنين نسبت به اين موضوع واكنشي صورت نگرفته بود. ايشان فرمودند: «مصرف‏گرايي، جامعه را ازپاي درمي‏آورد. جامعه‏اي كه مصرف آن از توليدش بيشتر باشد در ميدان هاي مختلف شكست خواهد خورد.» (بيانات در خطبه هاي نماز عيد فطر، 15 آذر 1381)

بنابراين بجاست نسبت به اين بلاي جامعه برانداز بيش از پيش آگاه بود و از خطرات و لطمات آن جامعه را حفظ كرد. به نظر مي رسد، اگر به دنبال مبارزه با سياست هاي استعماري و استكباري دشمن هستيم، بايد بدانيم كه يكي از برنامه ها و نقشه هاي دشمن در راستاي براندازي نظام جمهوري اسلامي همين ترويج مصرف گرايي در ميان مردم جامعه است.

ملك محمدي در كتاب خود با نام «بر لبه ي پرتگاه مصرف گرايي»، عامل سقوط رژيم ديكتاتور پهلوي را در كنار اقتصاد ضعيف ايرانِ آن زمان، حركت در پرتگاه مصرف گرايي عنوان مي كند و از اين رو، نام كتاب خود را به زيبايي چنين برمي گزيند. حال سؤال و دغدغه ي اصلي مؤلف اين است كه آيا با ترويج مصرف گرايي در جامعه ي اسلامي ايران دوباره خطر سقوط در پرتگاه وجود ندارد؟ مردم و مسئولين خدمتگزار اگر واقعاً به فكر حفظ و رشد و بالندگي اين نظام اسلامي هستند، بايد در برابر چنين پديده اي هوشيار باشند و براي رفع و زوال آن به شدت تلاش كنند.

از ديد باكاك در كتاب مصرف، مصرف مظهر حركت پسامدرنيته اي است كه متضمن از بين رفتن نقش محوري اي است كه پيش از اين كار توليدي در زندگي مردم و حس هويت آن ها داشت.

اهداف دشمن از ترويج مصرف گرايي

ايجاد سرمايه داري مصرفي (وابسته)

پديده ي مصرف گرايي سوغات شوم غرب و نظام سرمايه داري است. در اين نظام گفته مي شود: «The more is better» و نظريات اقتصاددانان معروف و شاخص جهان، از جمله كينز و فريدمن و سايرين نيز بر همين اساس بنا شده است، اما غافل از اينكه مصرف بيشتر نه تنها براي خود كشورهاي غربي رضايت مندي به بار نياورده و آثار سوء رواني آن در كتب بسياري از خود غربي ها منتشر شده است، بلكه در رابطه با وضع كشورهاي به اصطلاح جهان سوم و از جمله ايران، مصرفي مشابه كشورهاي صنعتي، كه بر اقتصاد جهان مسلط هستند و تقسيم كار بين المللي بر پايه ي نياز آنان به وجود آمده است، امري غيرمفيد و بسيار زيان بار است.

رابطه ي نظريات متعارف درباره ي مصرف و وضع عيني كشورهاي در حال توسعه، به دليل تقليد و تصويربرداري نظري از غرب و پياده كردن آن در اين كشورها، كه به هيچ وجه داراي شرايط برابر اقتصادي، اجتماعي و سياسي نيستند، تا كنون آثار وخيمي به بار آورده است كه از جمله ي آن ها متلاشي شدن اقتصاد سنتي و ايجاد اقتصاد سرمايه داري با ويژگي اصلي وابستگي مي باشد. علاوه بر اين، رشد جمعيت و رشد شديدتر نيازهاي جديد مي تواند بي ثباتي سياسي را بر اين كشورها تحميل كند (رزاقي، ص31 تا 33).

از ديد باكاك در كتاب مصرف، مصرف مظهر حركت پسامدرنيته اي است كه متضمن از بين رفتن نقش محوري اي است كه پيش از اين كار توليدي در زندگي مردم و حس هويت آن ها داشت.

به جاي نقش هاي كاري، اين نقش انواع صورت بندي هاي خانوادگي، انواع رفاقت هاي جنسي، گذران اوقات فراغت و مصرف به طور كلي است كه براي مردم اهميت هر چه بيشتري يافته است (همان، ص 5). همچنين به عقيده ي وي، سرمايه داري در بيشتر غرب و بلوك شرقي به اين علت جذابيت و مشروعيت يافت كه كالاي مصرفي اي را كه مردم تقاضا مي كردند ارائه مي كرد يا به نظر مي رسيد كه ارائه مي كند.

در خلال نيمه ي دوم سده ي بيستم، مصرف كالا و خدمات براي گروه هاي بيشتري از جوامع غربي و ژاپن و در ساير بخش هاي جنوب شرقي آسيا امكان پذير شد. نكته ي جالب توجه اين است كه بنا بر اذعان باكاك، همراه با مصرف، مرام وابسته به آن نيز به عنوان رشته اي از اعمال اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي در خدمت مشروعيت بخشيدن به سرمايه داري در ديد ميليون ها مردم عامي عموميت يافت (همان، ص 2).

وي همچنين معتقد است كه مصرف به عنوان فعاليتي اقتصادي ـ اجتماعي و رويه هاي ايدئولوژيك همبسته با مصرف گرايي را مي توان به عنوان حركتي ديد كه دستيابي به سوي موقعيتي مسلط در صورت بندي هاي اجتماعي را مورد هدف خود قرار داده است. اين خود مستلزم وجود ديدگاهي است كه به موجب آن، مصرف گرايي و عمل مصرف كردن همراه آن، يك روش كامل و كارآمد زندگي اخلاقي فلسفي را در ميان همه ي افراد بشر بر روي زمين شكل دهد.

براي اينكه چنين چيزي امكان پذير باشد، بايد عادت هاي اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي همبسته با مصرف را به طور فلسفي در جهان بيني اي چون ليبراليسم بازار آزاد و مبتني بر مفاهيمي چون بازار آزاد و فردگرايي استوار كرد. مسئله اينجاست كه در اين جهان بيني، چيزي با نام جامعه وجود ندارد و صرفاً افرادي وجود دارند كه در بازارها براي فروش كالا، خدمات و يا توانايي هاي جسمي و ذهني شان با هم رقابت مي كنند (ص 10 و 11).


به عقيده ي باكاك، امروز در جهان شكل مجزايي از سرمايه داري وجود دارد كه مبتني بر توليد هميشه فزاينده ي كالاهاي مصرفي است. اين نوع جديد را مي توان «سرمايه داري مصرفي» ناميد (ص 53).

آنچه از اظهارات بالا مي توان نتيجه گرفت اين است كه توسعه ي اقتصادي بر مبناي سرمايه داري مصرفي، نسخه اي است كه غرب براي اقتصاد خود پيچيده است و براي اينكه بتواند كشورهاي در حال توسعه (كشورهاي داراي درآمد ملي پايين و رشد اقتصادي كم) را نيز به صورت بازاري براي مازاد محصولات توليدي خود درآورد و آنان را به خريد اين كالاها تشويق كند، چاره اي نمي بيند جز آنكه مصرف گرايي را به صورت ارزش براي آنان درآورد و آنجايي كه ميل و هوس آدمي تحريك شود، ديگر جاي مقاومت و ايستادگي نخواهد بود و بدين ترتيب اين كشورها نيز دچار نوعي سرمايه داري مصرفي غير از سرمايه داري توليدي خواهند شد.

بنابراين كشورهاي در حال توسعه هم رشد خواهند كرد، اما نه رشد در محصولات توليدي، بلكه رشد در مصرف كالاها و خدمات خارجي به بهاي فروختن مواد خام ارزشمند زيرزميني و معدني و به ويژه نفت كه آن ها هم عمري ندارند و به زودي تمام خواهند شد. بنابراين باز ملت ها بايد دوباره درخواست كنند تا ممالك غربي بيايند و به اوضاع ايشان رسيدگي كنند؛ همچون معتاد به مواد مخدر كه حاضر است به هر قيمتي كه شده (زير پا گذاشتن شرف و آبرو و مال و جان و فرزندش) موادي تهيه كند و درد خود را با آن دوا نمايد.

لذا سقوط چنين جامعه اي با چنين افرادي حتمي است. رهبر معظم انقلاب، در تذكري شديد به مردم و مسئولان درباره ي خطر چنين وضعيتي، مي فرمايند: «ما حق نداريم به عنوان يك ملت، مصالح بزرگ و ملي ودورنگر، بلكه مصالح نقد مهم و كنوني، خود را به خاطر خواسته‏هاي شخصي خودمان، كهما را به اسراف و بي‏بندوباري در مصرف مي‏كشاند، فدا كنيم و آن ها را نديده بگيريم.» (پيام به مناسبت حلول سال نو، اول فروردين 1377).

براي شكوفايي اقتصاد داخلي و رفع نيازهاي مردم، به طوري كه وابستگي را به دنبال نداشته باشد، ناچار از استفاده از محصولات داخلي هستيم. مقام معظم رهبري در اين زمينه، خطاب به مسئولين و مردم، مي فرمايند: «همه ي دستگاه هاي دولتي... سعي كنند هيچ توليد غيرايراني را مصرف نكنند؛ همت را بر اين بگمارند. آحاد مردم هم مصرف توليد داخلي را بر مصرف كالاهايي با مارك هاي معروف خارجي ـ كه بعضي فقط براي نام و نشان، براي پز دادن، براي خودنمايي كردن، در زمينه هاي مختلف دنبال مارك هاي خارجي مي روند ـ ترجيح بدهند. خود مردم راه مصرف كالاهاي خارجي را ببندند.»

راهكارها

1. مديريت مصرف

اين مسئله، كه از ديد رهبري يك ركن از اركان اقتصاد مقاومتي است، به معناي مصرف متعادل و پرهيزاز اسراف و تبذير است؛ به طوري كه ايشان آن را به منزله ي جهاد در راه خداوند مي دانند (بيانات در ديدار كارگزاران نظام، 3 مرداد 1391).

1-1. كاهش اسراف و تجمل

ايشان وظيفه ي مردم در برابر چنين پديده اي را اين چنين تبيين مي كنند: «اين وظيفه‏ي همه است. هر كدام به نحوي تجمل واسراف و زياده‏روي را كم كنيم.» (همان)

رهبري همچنين افرادي را بيش از حد و بيهوده خرج مي كنند، افراد داراي بي انضباطي مالي و اقتصادي دانسته و اين را موجبات مشكلات بسيار براي جامعه مي دانند.

2-1. استفاده از محصولات داخلي

براي شكوفايي اقتصاد داخلي و رفع نيازهاي مردم، به طوري كه وابستگي را به دنبال نداشته باشد، ناچار از استفاده از محصولات داخلي هستيم. مقام معظم رهبري در اين زمينه، خطاب به مسئولين و مردم، مي فرمايند: «همه ي دستگاه هاي دولتي... سعي كنند هيچ توليد غيرايراني را مصرف نكنند؛ همت را بر اين بگمارند. آحاد مردم هم مصرف توليد داخلي را بر مصرف كالاهايي با مارك هاي معروف خارجي ـ كه بعضي فقط براي نام و نشان، براي پز دادن، براي خودنمايي كردن، در زمينه هاي مختلف دنبال مارك هاي خارجي مي روند ـ ترجيح بدهند. خود مردم راه مصرف كالاهاي خارجي را ببندند.»

2. افزايش توليد ثروت از طريق علم

يكي از اركان اساسي اقتصاد مقاومتي از ديدگاه رهبري عزيز شركت هاي دانش بنيان است. ايشان نقش اين شركت ها را در رفع وابستگي به غربي ها در شرايط تحريم و تهديد چنين بيان مي كنند: «به نظر من، يكي از بخش هاي مهمي كه مي تواند اين اقتصادمقاومتي را پايدار كند همين كار شماست؛ همين شركت هاي دانش بنيان است؛اين يكي از بهترين مظاهر و يكي از مؤثرترين مؤلفه هاي اقتصاد مقاومتي است.» (بيانات در ديدار جمعي از پژوهشگران و مسئولان شركت هاي دانش بنيان، 8 مرداد 1391)

3. كمك به فقرا و انفاق به مستمندان

4. قطع ساخت و پخش فيلم ها و سريال هاي مروج مصرف گرايي و تجمل خواهي

5. صرفه جويي

رهبر معظم انقلاب در بيان معناي صرفه جويي مي فرمايد:

«در همه ي امور ما بايد به صرفه جويي عادت كنيم. صرفه جويي يعني آن چيزي را كه قابل استفاده است و مي توانيم از آن استفاده كنيم، دور نريزيم. نسبت به امكانات با هوس رفتار نكنيم. دائماً چيزهاي ماندگار رانو كردن و چيزهاي ضايع نشدني را دور ريختن روش درستي نيست.» (پيام نوروزي به مناسبت آغاز سال 1376)

6. كاهش وابستگي به نفت

يكي از مسائلي كه دامن گير كشورهاي در حال توسعه بوده و هست نحوه ي استفاده ي صحيح و كارآمد از منابع خداداي نفت و گاز مي باشد. كشور ما نيز به عنوان غني ترين كشور از حيث مجموع ذخاير نفت و گاز در جهان، از زمان كشف نفت يعني حدوداً 100 سال پيش با اين معضل روبه روست و نتوانسته است به نحو اصولي و درست از اين منابع در جهت شكوفايي توليد داخلي و اقتدار بين المللي استفاده كند و خام فروشي تنها گزينه اي است كه در اين سال ها بدان متوسل شده ايم و وابستگي همه جانبه ي اقتصاد كشور به نفت نتيجه ي اجتناب ناپذير آن است. رهبر بصير انقلاب اهميت اين مسئله را در شرايط امروزين كشور اين چنين بيان مي كنند:

«كاهش وابستگي به نفت يكي ديگر از الزامات اقتصاد مقاومتي است. اين وابستگي ميراث شوم 100ساله ي ماست. ما اگر بتوانيم از همين فرصت كه امروز وجود دارد استفاده كنيم و تلاش كنيم نفت را با فعاليت هاي اقتصاديِ درآمدزاي ديگري جايگزين كنيم، بزرگ ترين حركت مهم را در زمينه ي اقتصاد انجام داده ايم.» (بيانات در ديدار كارگزاران نظام، 3 مرداد 1391)

ايشان در بيان فعاليت هاي اقتصادي درآمدزا از صنايع دانش بنيان به عنوان نمونه ياد مي كنند كه مي تواند، با استفاده از ظرفيت هاي علمي دانشگاهي و صنعتي داخلي، به عنوان جايگزيني براي روش ساده و كم خاصيت خام فروشي نفت محسوب گردد.

نتيجه گيري

با توجه به مطالب بيان شده، مي توان چنين نتيجه گرفت كه در شرايط كنوني، دشمن جمهوري اسلامي با استفاده از حربه ي ترويج مصرف گرايي ميان آحاد افراد جامعه، سعي در به ضعف كشاندن مردم در برابر ارضاي اميال برانگيخته شده در اثر مصرف گرايي دارد تا از اين طريق، مقاومت ملت ايران را در برابر آنان به حداقل برساند و نظام جمهوري اسلامي را در برآوردن نيازهاي مردم ناتوان نشان دهد و نظام سرمايه داري را به عنوان نظام برتر و جايگزين به مردم ما معرفي نمايد.(*)

منابع:

1. ابراهيم رزاقي، الگوي مصرف و تهاجم فرهنگي، انتشارات چاپخش، 1374.

2. رابرت باكاك، مصرف، انتشارات شيرازه، 1381.

/انتهاي متن/

دیدگاه

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

CAPTCHA
لطفا به این سوال برای جلوگیری از ارسال اسپم پاسخ دهید.