شناسه : 3832
امروز شنبه 1396/02/02 - 08:37
نویسنده : mozafari
اقتصاد ایران می‌تواند به رتبه دوم جهان برسد

ظرفیت‌های بالقوه ایران در اقتصاد چیست؟

هم اکنون ارزش تولیدات کشور در بخش کشاورزی حدود 260 میلیارد دلار است. این در حالی است که از حدود 38 میلیون هکتار اراضی قابل کشت به روش معمول، به طور متوسط تنها 15 میلیون هکتار زیرکشت قرار می گیرد (یعنی کمتر از یک دوم).

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بسیج اصناف کشور به نقل از فردا، گاهی ارائه آمارهایی درباره شاخص های خاص این تصور را ایجاد می کند که رتبه اقتصادی ایران در جهان بسیار پایین است (به عنوان مثال، براساس شاخص فضای کسب و کار، رتبه ایران 152 است). اما آنچه رتبه اقتصادی نهایی کشورها را تعیین می کند، میزان تولید کشورهاست. براساس گزارش صندوق بین المللی پول (IMF) ایران در سال 2014 با 1284 میلیارد دلار تولید، در رده هجدهم جهان قرار داشته است. براین اساس عربستان صرفا با فروش نفت خام و محصولات نفتی، با تولید 1652 میلیارد دلاری هم اکنون بالاتر از ایران و در رده چهاردهم جهان قرار دارد.

  براساس پیش بینی های انجام شده در خصوص تولید کشورهای مختلف (که براساس آمارهای سال 2014 صندوق بین المللی پول صورت گرفته است)، در سال 2050 چین با حدود 61 هزار میلیارد دلار (PPP) در صدر اقتصادهای جهان قرار خواهد داشت. این پیش بینی که براساس روند گذشته کشورها و برنامه های آتی آنها صورت گرفته است نشان می دهد در سال 2050 بعد از چین، هند با 42.2 هزار میلیارد دلار و آمریکا با 41.4 میلیارد دلار در رده های دوم و سوم قرار خواهند داشت.   براساس پیش بینی پیشین، در صورت ادامه روند کنونی، رتبه اقتصادی ایران در سال 2050 تنزل کرده و به رتبه بیست و پنجم جهان می رسد.   بیشتر بخوانید: اقتصاد ایران چگونه به رتبه دوم جهانی خواهد رسید؟   ظرفیت ایران برای دست یافتن به رقم 43 هزار میلیارد دلار تولید    اما آنچه مورد ادعای بررسی ها و پژوهش های اقتصاددانان داخلی بوده این است که در صورت ایجاد تغییراتی اساسی در روند پیشرفت اقتصادی کشور، ایران این ظرفیت را دارد تا بهره برداری صحیح از بخش های کشاورزی، نفت و گاز، اقتصاد دانش بنیان و اقتصاد خدمات، در افق 2050 با دست یافتن به رقم 43 هزار میلیارد دلار تولید، در جایگاه دوم جهان قرار گیرد (در ادامه محاسبات مذکور به طور خلاصه ارائه شده است).   در همین رابطه بحث در خصوص ظرفیت های اقتصادی ایران هم گام با بحث از ناکارآمدی نظام اقتصادی کشور در به فعلیت رساندن این ظرفیت ها مطرح می شود. در واقع تحقق رتبه دوم جهان به جهت وجود ظرفیت های شگفت انگیز کشور غیر ممکن نیست، اما الگوی کنونی بهره برداری از این منابع (نظام مدیریت اقتصادی کشور) باید متحول شود. (البته نیاز به اصلاح نظام مدیریت اقتصادی به این دولت محدود نشده و در دوره های گذشته نیز مطرح بوده است.)     در ادامه بخشی از محاسبات مربوط به تولید کشور که امکان تحقق رتبه دوم ایران در جهان در افق 2050 (یا 1430) را نمایان می کند، به صورت خلاصه بیان می شود:   الف. ظرفیت های بخش کشاورزی و صنایع وابسته   براساس بررسی های صورت گرفته، هم اکنون ارزش تولیدات کشور در بخش کشاورزی حدود 260 میلیارد دلار است. این در حالی است که از حدود 38 میلیون هکتار اراضی قابل کشت به روش معمول، به طور متوسط تنها 15 میلیون هکتار زیرکشت قرار می گیرد (یعنی کمتر از یک دوم). از سوی دیگر بهره وری کشاورزی در ایران به طور متوسط حدود یک دهم بهره وری کشاورزی در کشورهای پیشرفته (از جمله آمریکا) است. براین اساس در صورتی که طی 35 سال آینده سطح زیرکشت کشور به دو برابر و بهره وری کشاورزی در کشور تنها به هفت دهم بهره وری کشاورزی آمریکا (در سال 2014) برسد و از سوی دیگر با افزایش دو برابری ارزش این محصولات پس از فرآوری محصولات (طی صنایع غذایی و صنایع وابسته) ارزش تولیدات بخش کشاورزی می تواند با 28 برابر افزایش به عدد 7280 میلیارد دلار برسد (با توجه به بازدهی تقریبا 30 درصدی آب در شرایط کنونی، با ارتقاء این بازدهی و از سوی دیگر استفاده از آب تصفیه شده دریا و نیز استفاده از ارقام پربازده، امکان افزایش سطح زیرکشت به دوبرابر وجود خواهد داشت. همچنین با انتقال دانش کنونی کشاورزی کشور به مزارع و با انتظار پیشرفت دانش بنیان کشور، می توان انتظار هفت برابر شدن بهره وری کشاورزی کشور طی 35 سال را داشت).   ب. ظرفیت های بخش نفت و گاز و صنایع وابسته    ایران هم اکنون 600 میلیارد بشکه نفت خام در جهان دارد که با فناوری استحصال 25 درصدی در حال حاضر، پیش بینی می شود با فناوری کنونی 150 میلیارد بشکه ذخایر نفت خام قابل استحصال باشد (البته این مربوط به بخش های اکتشاف شده کشور است و باید دانست که بخش وسیعی از کشور هنوز اکتشاف نشده است). با پیش بینی ارتقاء فناوری استحصال نفت و گاز به 50 درصد طی 35 سال آینده، امکان برداشت 300 میلیارد بشکه نفت خام وجود خواهد داشت. از سوی دیگر کشورهای پیشرفته از هر بشکه نفت و گاز خام، ارزشی بیش از 2600 دلار محصول تولید می کنند، در حالی که فروش نفت خام ایران و کشورهای اپک (به دلار برابری قدرت خرید یا PPP) هم اکنون با قیمتی کمتر از 100 دلار صورت می گیرد (یعنی یک بیست و ششم ارزش افزوده قابل استحصال). بر این اساس در صورتی که وابستگی کشور به فروش نفت خام تا 35 سال آتی به صفر برسد و از سوی دیگر با رشد دانش و فن آوری، امکان فرآوری سالانه 3 میلیارد بشکه نفت و گاز خام (تا تبدیل شدن به محصولات نهایی قابل استفاده در صنعت و ...) در کشور فراهم شود، ارزش افزوده ای معادل 7800 میلیارد دلار در سال عاید کشور خواهد شد.   ج. ظرفیت بخش اقتصاد دانش بنیان   شالوده اقتصاد دانش بنیان، تولید دانش های ثروت آفرین و فروش آنهاست. در استانداردهای بین المللی، ظرفیت اقتصاد دانش بنیان در هر کشور براساس تعداد نخبگان (افراد دارای توانایی فعالیت دانش بنیان) شناسایی می شود. در محاسبات عمومی این عدد معادل 5 درصد افراد با تحصیلات دانشگاهی دانسته می شوند. با لحاظ افزایش جمعیت کشور به دو برابر در سال 2050 و افزایش متناسب جمعیت با تحصیلات دانشگاهی (از ده میلیون نفر کنونی به بیست میلیون نفر دانش آموخته) تعداد نخبگان با ظرفیت فعالیت در بخش دانش بنیان کشور به یک میلیون نفر خواهد رسید. از سوی دیگر براساس محاسبه صورت گرفته در خصوص فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه، ارزش سرمایه ای هر فرد نخبه بیش از 50 میلیون دلار (PPP) در نظر گرفته شده است. با در نظر گرفتن این ارزش سرمایه ای و لحاظ بهره برداری 5 درصدی از این سرمایه، میزان تولیدات دانش بنیان کشور در سال 2050 می تواند به 2500 میلیارد دلار  برسد.   د. ظرفیت های بخش خدمات    به طور کلی تولیدات هر کشور در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات دسته بندی می شود. در ایران و جهان، به طور متوسط حدود 60 درصد تولیدات مربوط به بخش خدمات و حدود 40 درصد مربوط به بخش های کشاورزی و صنعت است. این بدان معناست که بخش های  خدماتی (شامل حمل و نقل، بازرگانی، بانکداری، امور مالی، بهداشت و درمان، آموزش و ...) یک و نیم برابر ارزش تولیدات بخش کشاورزی و صنعتی خواهد بود. براین اساس در صورتیکه مجموع تولیدات صنعتی و کشاورزی کشور معادل موارد الف تا ج فوق در نظر گرفته شود، یعنی 17580 میلیارد دلار (و از سایر بخش ها از جمله معدن، صنایع دریایی، صنایع فلزات اساسی و ... صرف نظر شود)، ارزش تولیدات بخش خدمات (که متناسب با تولیدات کشاورزی و صنعتی افزایش می یابد) به 26370 میلیارد دلار خواهد رسید.   ه. با توجه به مجموع محاسبات فوق، ظرفیت های اقتصادی کشور در بخش های کشاورزی، نفت و گاز، اقتصاد دانش بنیان و صنایع وابسته و نیز با لحاظ بخش خدمات، در افق 2050 تولیدات ایران می تواند به رقم 43950 میلیارد دلار (PPP) برسد و با این عدد پس از چین، در رده دوم جهان قرار گیرد (بدون محاسبه مضاعف و نیز بدون در نظر گرفتن ظرفیت های بخش معدن، دریا، ترانزیت، صنایع فلزات اساسی، ساختمان و ...).   هدف از انجام محاسبات بالا، فقط معرفی ظرفیت های اقتصادی کشور است. بی شک پیشرفت در اقتصاد و رسیدن به قله ها مستلزم دو امر است: الف. وجود ظرفیت ب. برنامه ریزی صحیح. هدف از این محاسبات، نشان دادن این واقعیت است که به لحاظ طبیعی (نعمت های خدادایی و توانایی مردم ایران) چنین ظرفیتی برای قرار گرفتن در رتبه دوم جهان در سال 2050 (یا 1430) وجود دارد. این امر می تواند با رسیدن به رشد اقتصادی 10.2 درصدی و حفظ آن طی سال های پیش رو محقق شود.   تغییر نکردن مدیریت اقتصادی و فرهنگی تنزل رتبه ایران را در پی دارد   بی شک برای رسیدن به چنین جایگاه بالایی، لازم است از نعمت های الهی به طرز صحیح بهره برداری شود و این مستلزم برنامه ریزی صحیح است. در صورتیکه مدیریت اقتصادی و فرهنگی کشور به صورت فعلی ادامه یابد، براساس آنچه پیشتر گفته شد، پیش بینی می شود که حتی رتبه اقتصادی کشور در افق 2050 تنزل یابد و به مرتبه 25 برسد. در واقع به فعلیت رسیدن ظرفیت های اقتصادی کشور و رسیدن به جایگاه های عالی در سطح جهان ممکن و شدنی است، مشروط به اینکه نوع نگاه مسئولین، نخبگان و عموم مردم به ظرفیت های کشور تغییر یابد و همت همگان بر این امر قرار گیرد. این به معنای نیاز به یک تغییر راهبردی در نوع نگرش اقتصادی مسئولین، نخبگان و مردم ایران است.

دیدگاه

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

CAPTCHA
لطفا به این سوال برای جلوگیری از ارسال اسپم پاسخ دهید.