شناسه : 4488
امروز شنبه 1396/04/24 - 14:07
نویسنده : mozafari
اصناف در مرور زمان:

مروری بر رویداد های سیاسی و نقش سازنده اصناف

به شهادت تاريخ در طي يك دو قرن گذشته اصناف بطور گروهي همواره از اقدامات مثبت و مصلحانه حكومت دفاع كرده اند و با رفتار خود، حمايت خويش را از افراد شرافتمندي كه به نحوي خواسته اند به اين مرز و بوم خدمت نمايند،‌نشان داده اند.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رصانی بسیج اصناف کشور، اصناف و كسبه همچون ساير مردم در غم قراردادهاي ننگين و شرم آوري همچون پيمان تركمانچاي و وثوق الدوله به سوگ نشسته اند و از اقدامات مجدانه مردان برجسته تاريخ ايران، مانند اميركبير خرسند شده و به دفاع از او برخاسته اند. از انقلاب اسلامي حمايت كرده اند و در اين راه جان و مال خود را فدا نموده و از عواقب مبارزه عليه سياستهاي خشن بيگانه در ايران نهراسيده اند براي اثبات اين موضوع در اينجا به ذكر چند واقعه تاريخي و نقش اصناف در آنها مي پردازيم:

قيام تنباكو

قيام تنباكو نخستين جنبش عمومي و گسترده ناشي از اتحاد مردم با علما بود. ناصرالدين شاه با عقد يك قرارداد در ماه رجب سال 1307 امتياز تنباكو را به مدت پنجاه سال به يكي از اتباع انگليسي به نام تالبوت سپرد. اعطاي اين امتياز به تالبوت، كشت كاران تنباكو،‌خريداران و فروشندگان آن را مواجه با نگراني و آسيب مي كرد، با اين اقدام در حقيقت انبوه اصناف، بازاريان تنباكو به يك شركت بيگانه فروخته شدند و اين عده ناگهان متوجه شدند كه در واقع از كسب و كار مستقل خود منع و تبديل به فروشندگاني شده اند كه در مقابل كار براي يك شركت انگليسي دستمزد دريافت مي دارند. ولف (سياستمدار متنفذ انگليسي كه با دادن رشوه، انحصار تنباكو را به تالبوت واگذار كرد) و دوستان بازرگانش ، بدليل عدم شناخت از بافت اجتماعي ايران نتوانستند موضع اصناف و قدرت بازاريان ايراني را درك كنند. از سوي ديگر، اصناف و بازاريان شهرنشين برخلاف روستائيان از پشتوانه كافي برخوردار بودند. آنها اقتدار مالي و ارتباط تنگاتنگي با علماي ديني داشتند بطوريكه اگر علما و اصناف دست بدست هم مي دادند، مي توانستند مردم را در سراسر كشور به قيام دعوت كنند. اين همبستگي سبب شد تا فرياد اعتراض بر ضد امتياز انحصاري تنباكو در بازار شهرهاي عمده مانند تهران، تبريز، اصفهان، شيراز، مشهد آغاز شود. در مشهد تعداد زيادي از تجار و افراد معتبر با مراجعه به مجتهدان شهر اظهار داشتند كه امتياز تنباكو موجب شكست آنها خواهد شد و به اين ترتيب پشتيباني مجتهدان را خواستار شدند. همان شب، عده زيادي در مسجد گوهرشاد گرد هم آمدند و دست به تحصن زدند. جمعيت، فرياد اعتراض و مخالفت با انگليس و امتياز انحصاري را سر مي دادند. ديري نگذشت كه آتش خشم مردم تمام شهر را فرا گرفت و بازارها تعطيل وخيابانها پر از جمعيت شد. اقدام صاحب ديوان كه كوشيده بود با توسل به زور قواي نظميه،‌دكانها را باز كند، آتش خشم آنان را تيزتر ساخت. در اصفهان،‌يكي از تجار معتبر ترجيح داد كه كليه موجودي توتون و تنباكوي خود را بسوزاند و اينگونه از تسليم آن به شركت انگليسي خودداري كند. اين اقدام،‌در ظاهر تأثير بسزائي در مردم برجاي نهاد. تعطيل بازار، جلوگيري از ورود كارگزاران امتياز انحصاري به مزارع تنباكو، پاره كردن آگهي هاي شركت انگليسي، سوزاندن تنباكو،‌ نوشتن عريضه و فرستادن نمايندگان متعدد نزد شاه، تحصن در آستان حضرت عبدالعظيم از اقدامات اعتراض آميز اصناف و بازاريان در شهرهاي مختلف بود. صدور فتواي آيت اله ميرزاحسن شيرازي،‌مرجع تقليد وقت، مبني بر تحريم تنباكو از مهمترين اقدامات ياد شده بود كه لغو امتياز انحصار تنباكو را در جمادي الاول 1309 در پي داشت اما لغو امتياز تنباكو هيچ تأثير آني در مردم نداشت. جدي ترين خشم مردم در تهران، يك هفته پس از الغاي امتياز نامه پديد آمد. مردم دكانها و بازارها را بستند و به سوي كاخ سلطنتي شتافتند. نگهبانان شخص نائب السلطنه كامران ميرزا، پسر شاه بناي تيراندازي به مردم را گذاشتند و چند تن كشته شدند. اين وقايع، پايان قطعي امتياز تنباكو را مشخص ساخت و مدير محلي شركت انگليسي ناگزير شد، با الغاي امتياز و متوقف ساختن عمليات آن شركت،‌موافقت كند.

قيام اصناف و بازاريان بر ضد امتياز تنباكو در حقيقت مبارزه با استبداد داخلي و استعمار خارجي بود، و موفقيت آنها در اين راه، زمينه همكاري و همگامي دو نيروي بزرگ ضد استبدادي و ضد استعماري يعني، علما و اصناف را فراهم آورد. همبستگي اصناف و بازاريان و علماي ديني داراي يك سابقه ديرينه و از مشخصات اين همبستگي وجود مسئوليتهاي شرعي مشترك و متقابل ميان آنان بود. مطابق دستورهاي اسلامي، همه مسلمانان در حفظ و رعايت موازين و نيز راهنمائي و هدايت يكديگر مسئول هستند از اين رو علما و مجتهدان به حكم وظيفه ديني خود سعي دارند با افتا و ارشاد و تبليغ،از جان و مال مردم در برابر تعديهاي حكومت و عمال ديواني دفاع كنند، در مقابل مردم كه مطيع اسلام هستند و خود را در برابر اجراي دستورهاي اسلامي مسئول مي دانند، نمي توانند نسبت به سازمان رهبري آن، يعني حوزه هاي علميه، احساس مسئوليت نكنند و يا در رفع مشكلات و نابسامانيهاي آن نكوشند. علاوه بر اين سپردن وجوه به مرجع تقليد ديني، سبب تجميع و تمركز سهم امام و در نتيجه تحكيم و تقويت زعامتها و قدرتهاي بزرگ ديني شد. نخستين شخصيت كه در قرن اخير، رياست و زعامت پيدا كرد، آيت الله العظمي حاج ميرزا حسن شيرازي و اولين مظهر اين قدرت و رياست، فتواي معروف او درباره قرارداد معروف تنباكو بود كه حكومت وقت را از پاي درآورد. بدين گونه پيروزي جبهه متحد اصناف، بازاريان و علما در جنبش تنباكو به عنوان مقدمه اي براي قيام بزرگتري در انقلاب مشروطيت ثبت شد.

انقلاب مشروطيت

پس از قتل ناصرالدين شاه، چهارمين فرزند وي، مظفرالدين شاه، به سلطنت رسيد. مظفرالدين شاه كه دوران جواني را در عيش و عشرت گذرانده بود، درامر سياست و كشورداري بصيرتي نداشت. از اين رو اداره امور كشور را به مستشاران خارجي سپرد و از مستشاران بلژيكي، كه در رأس آنها مسيونوز بود، براي اداره امور گمرك و ضرابخانه و امور مالي كشور سود جست و با اين كار، آنان را رودرروي اصناف و بازاريان كشور قرار داد. عريضه اي كه توسط عموم اصناف و تجار شيراز، در اعتراض به قوانين جديد گمركي و مداخله مسيونوز و نيز در پاسخ به دستورالعمل پايتخت نوشته شده بود، حاوي نكاتي است كه علل قيام آنها را در برابر مسيونوز و تنظيمات جديد گمركي بخوبي نشان مي دهد. اصناف و بازاريان كه از عريضه نگاري مأيوس شده بودند روز سه شنبه نوزدهم صفر 1323، به حرم مطهر حضرت عبدالعظيم (ع) پناه بردند، سعدالدوله، وزير تجارت، نزد اصناف و بازاريان رفت تا شايد آنان را باز گرداند، او سعي داشت با بازگرداندن تجار مانع رسيدن خبر اعتراض به شهرهاي كشور و برانگيخته شدن هيجان عمومي شود، اما آنها متقاعد نشدند و جواب دادند كه جز رسيدگي و احقاق حق و رفع ضرر آنان راه حل ديگري وجود ندارد. درگيري اصناف و بازاريان با حكومت همچنان ادامه داشت تا آنكه در سال 1284ش./1323 حاكم تهران، به بهانه تثبيت قيمت قند و شكر، دو تن از بازاريان محترم را كه تاجر شكر بودند به فلك بست و پنج تن فراش شلاق به دست، مأمور زدن آنان شدند. در اين مورد، ظاهراً دولت در جهت منافع عمومي عمل كرده بود اما واكنش مردم محكوم كردن بي قيد و شرط دولت بود. زيرا به نظر مردم آنها بي گناه بودند، در هر صورت واكنش مردم كه دستگاه را عامل زور و بي عدالتي مي دانستند. فرصتي به دست داد تا اصناف و بازاريان خواستار تأسيس عدالتخانه شوند. در پي اين حادثه بازار بسته و تعطيل عمومي اعلام شد و اصناف و بازاريان به علما پناه آوردند و در مسجد امام گرد هم آمدند در نتيجه اين حركت تجار براي جبران توهيني كه به آنان شده بود، خواستار عزل علاءالدوله از حكومت تهران و تشكيل مجلسي براي رسيدگي به عرايض متظلمان شدند كه هر دو خواسته مخالف استبداد عين الدوله بود. تا اينكه شنبه 13 جمادي الاخر سال 1324، شاه وقت حكم تشكيل مجلس را امضاء كرد مشروط بر اينكه مجلس فقط در تهران و تحت فرمان وي باشد. ولي اصناف و تجار گفتند كه ما چنين مجلسي را لازم نداريم مجلس بايد حاكم مطلق باشد و شعبه هاي آن در تمام بلاد داير شود. سرانجام، شاه در تكميل دستخط سابق خود، پس از بيست روز تحصن بازاريان در صحن سفارتخانه تشكيل مجلس را مطابق ميل علما، تصويب كرد. تجار و كسبه در تنظيم نظامنامه انتخابي مجلس نيز فعاليتهاي چشمگيري داشتند. در تهران بعضي دكانها و سراها به نشانه اعتراض به تأخير درامضاي نظامنامه مجلس، تعطيل شد از مجموع 161 نفري كه به نمايندگي مجلس انتخاب شدند، 57 نفر يعني بيش از يك سوم نمايندگان را بازاريان (28 نفر از تجار و 29 نفر از اصناف) تشكيل مي دادند.

مجلس اول، جهتهاي فكري بازاريان را به ترتيب اهميتي كه براي آنها داشته است، درباره روابط مجلس با حكومت، مسئوليت وزراء، مسائل امنيت داخلي، مسائل ادارات مختلف، مسائل بين المللي و مرزي كشور، مسائل نيروهاي انتظامي، مسائل شهري و خدمات شهري، مسائل قانون اساسي و امور انتخابات و امور داخلي مجلس، مسائل مالي و اقتصادي كشور نظير تأسيس بانك ملي، قرضه خارجي، گمرك، بودجه دولت، رابطه مجلس با مردم و مطبوعات و مدارس غربي نشان مي دهد. نخستين اقدام تجار ترقي خواه بازار در مجلس اول عكس العمل شديد آنان در برابر قرضه خارجي و پيشنهاد تأسيس بانك ملي بود كه با استقبال اصناف و بازاريان و ديگر مردم روبرو شد.

حضور اصناف و بازاريها در انجمنها و تشكيلات صنفي، كه بعدها به تشكيل انجمن مركزي اصناف انجاميد، تأثير بسزائي در پيشبرد اهداف اصلي انقلاب مشروطيت داشت. به اين ترتيب اصناف و بازاريهاي ايران با تأسيس انجمنهاي صنفي و حضور گسترده خود در تظاهرات و تحصنهاي عمومي و از راه به عهده گرفتن بخش اعظم مخارج نهضت مشروطيت و تعطيل كردن بازارها و سراها و مغازه ها، نقش مهمي را در دفاع از مجلس مشروطيت ايفا كردند. در دوران استبداد صغير، چه در تهران و چه در شهرهائي مانند اصفهان، شيراز، مشهد، گيلان، آذربايجان، اصناف و بازاريها مقاومت دليرانه اي را از خود نشان دادند. مبارزه با آنها با قشون روسيه تزاري، به هنگام اشغال تبريز در سال 1330ق. نمونه ديگري از مقاومت اين طبقه است. در واقع انقلاب مشروطه، مبارزه اي سخت و پيگير بر ضد استبداد داخلي و استعمار خارجي بود و به دلايل رخدادهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي، انقلابي از طرف همه اقشار مردم به اميد بهره مندي از ارزشهاي آن برپا شد.

نهضت ضدجمهوري

در اوايل سال 1300 شمسي هنگامي كه رضاخان در سمت نخست وزيري كوشيد تا با كسب سلطنت قاجاريه، نظام حكومتي را به جمهوري تبديل كند، بازاريان به پيروي از علما، بخصوص سيدحسن مدرس، كه از رهبران و يكي از سياستمداران برجسته مجلس بود بر ضد اقدامات رضاخات و جلوگيري از تأسيس نظام جمهوري در ايران دست به تظاهرات زدند. رضاخان نيز در مقابل كوشيد تا با كمك گروهي مزدور، تظاهراتي به نفع جمهوري در بازار به راه اندازد. و گروه مزدور به مغازه ها حمله كنند و در نتيجه با مداخله نظاميان بازار بسته شود و آنگاه شايع نمايد كه بازار به حمايت از جمهوري تعطيل شده است با اين دسيسه در 29 اسفند 1302، به دستور رئيس نظميه، مساجد را بستند و آن گروه را به تظاهرات در بازار، اعزام داشتند تا با سردادن شعار و تيراندازي مأموران، بازاريها مجبور به بستن دكانهاي خود شوند و از مبارزه بگريزند اما بازار تسليم نشد و گروه بسياري از بازاريان در وسط بازار به امامت يكي از علماي مبارز به نماز جماعت ايستادند. در اين اجتماع چند نفر از وعاظ به سخنراني هاي سياسي بر ضد حكومت پرداختند و هزاران بازاري با امضاي طومارهايي طويل، اعتراض خود را نسبت به جمهوري رضاخاني اعلام كردند. سپس هيأتي را به نمايندگي از طرف بازار و علما انتخاب كردند و نزد ميرزاحسين خان پيرنيا (موتمن الملك) رئيس مجلس فرستادند تا ناخشنودي بازار را از جمهوري رضاخاني به اطلاع برساند. در دوم فروردين 1303 ش، چندين هزار بازاري بهمراه جمعي از طلاب در صحن و اطراف مجلس، جمع شدند و عليه جمهوري و عليه آيت اله سيدحسن مدرس شعار دادند و خواستار دريافت و پاسخ به اعتراضهاي خود شدند. نخست وزير به اتفاق گروهي از افسران سعي كرد جمعيت را پراكنده كند،‌ولي مردم مقاومت كردند. خشونت و تشنج روبه تزايد، سبب شد كه موتمن الملك، رضاخان را تهديد به رأي عدم اعتماد كند. رضا خان مجبور شد كه عمليات خود را متوقف سازد.

در پائيز سال 1304ش. درست زماني كه رضاخان در تدارك تغيير سلطنت قاجار به نفع خود بود، مراسمي عمومي در مدرسه نظام برپا كرد، در اين مراسم اصناف و بازاريها شركت نكردند و رضاخان ناچار گروه كوچكي (حدود 30 تا 40 نفر) از تجار را كه امكان واداركردن آنها به شركت در اين مراسم بود، براي شركت به اقامتگاه نخست وزير دعوت كرد و سپس آنها را روانه مدرسه نظام كرد تا در مراسمي كه به افتخار رضا خان تشكيل يافته بود، شركت كنند.

نهضت ملي شدن صنعت نفت 1329-1332

پس از سقوط رضاخان و انتخابات دوره چهاردهم مجلس،‌دكتر محمدمصدق با حمايت اصناف و بازاريان وارد مجلس شد. اصناف و بازاريان با اينكه بيش از پيش از اوضاع اقتصادي و سياسي ناراضي بودند اما چون مصدق را حامي و مدافع حقوق ملت مي دانستند از او حمايت مي كردند. در تيرماه 1331ش. اصناف و بازاريان براي اعتراض به تعلل مجلس سنا،‌در دادن رأي اعتماد به نخست وزيري مصدق بازارها را تعطيل كردند و از آيت اله كاشاني خواستند كه اعلاميه اي مبني بر اعتصاب عمومي بازار صادر كند. دو روز بعد نمايندگان مجلس سنا،‌با اكثريت ضعيفي به نخست وزيري مصدق رأي دادند. مصدق كه دوره زمامداري خود را كوتاه مي ديد در 25 تيرماه بر سر معرفي اعضاي دولت خود، بخصوص وزارت جنگ، از نخست وزيري استعفا كرد. انعكاس كناره گيري او باعث شد كه بعدازظهر روز 26 تيرماه بيشتر واحدهاي صنفي مستقر در خيابانها و بازار تهران تعطيل شود. روز 28 تيرماه به اشاره شاه، 42 نفر از وكلا (كمتر از حد مجاز، زيرا حداقل مي بايست سه چهارم از كل نمايندگان حضور مي داشتند) با چهل رأي به زمامداري احمدقوام (قوام السلطنه) رأي تمايل دادند. براساس همين رأي، شاه فرمان نخست وزيري را با لقب «جناب اشرف» به نام او صادر كرد. قوام السلطنه كه با زمينه سازي قبلي و توافق مشترك انگلستان و آمريكا و حمايت اشرف پهلوي (خواهرشاه) روي كار آمده بود، قصد داشت به كمك ارتش شاه جنبش مردم ايران را سركوب كند. او حتي براي تسلط بيشتر بر اوضاع ناآرام كشور، از شاه خواسته بود كه فرمان انحلال مجلس را صادر كند.

توطئه بركناري مصدق و روي كارآمدن قوام، با انتشار اعلاميه هاي جبهه ملي و اعلام آمادگي نمايندگان آن براي مقاومت و سوگند حمايت از مصدق و همچنين سخنان و اعلاميه هاي تاكيدآميز آيت اله كاشاني مبني بر اينكه قوام خائن است و بايد كنار برود و مصدق براي ادامه نهضت ملت بايد بازگردد همراه بود. سپيده دم روز دوشنبه سي تيرماه،‌پيش از طلوع آفتاب، تانكها، زره پوشها و كاميونهاي ارتش كه حامل سربازان و پاسبانان بود،‌در نقاط مختلف شهر مستقر شدند و كليه نقاط حساس و مهم پايتخت،‌از جمله بازار را اشغال كردند. اولين برخورد در ساعت هفت صبح در بازار تهران با تيراندازي به سوي جمعيت آغاز شد. حوالي ظهر، زد و خورد در ميدان بهارستان، اكباتان، ناصرخسرو، و بازار به اوج و شدت خود رسيد. در ضمن بازارهاي آبادان،‌كرمان، شيراز، تبريز، اصفهان،‌رشت،‌قم،‌كرمانشاه، قزوين نيز به پشتيباني از مصدق تعطيل شد. در اصفهان، رئيس شهرباني گزارش داد كه هزارتن از پيشه وران و اعضاي صنفهاي مختلف، دكانهاي خود را بسته و به حمايت از مصدق در تلگرافخانه گرد آمدند. با اوج گيري قيام در پايتخت، بتدريج آثار نافرماني در صفوف نظاميان ظاهر شد. خطر پيوستن افسران و سربازان به مردم، شاه را نگران ساخته بود، لذا ساعت چهار بعدازظهر به دستور شاه نيروهاي ارتش عقب نشيني كردند و در پي بازگشت نظاميان، قوام مجبور به استعفا شد. دكتر مصدق بار ديگر به زمامداري رسيد و براي نخستين بار وزارت جنگ در اختيار دولت قرار گرفت. اشرف پهلوي و مادر شاه به جرم توطئه عليه نهضت ملي مردم، به خارج از كشور تبعيد شدند، و آيت اله كاشاني به رياست مجلس انتخاب شد.

حكومت مصدق اولين حكومتي بود كه پس از سالها مبارزه با عنوان حمايت از ملت روي كار آمده بود. از اين رو همه مردم سعي مي كردند صميمانه از او حمايت كنند. اصناف و بازاريان با تعطيل كردن بازار،‌شركت در تظاهرات،‌خريد اوراق قرضه ملي،‌از حكومت مصدق پشتيباني مي كردند. به هنگام تحريم جهاني خريد نفت ايران،‌اصناف و بازاريان با كوشش خود در افزايش صادرات محصولات غيرنفتي از 390/4 ميليارد ريال در سال 1330ش. به ميليارد ريال در سال 1332 ش. حمايت قاطعانه خود را از حكومت مصدق به اثبات رساندند. از ميان احزاب و دسته هاي سياسي كه به جبهه ملي پيوستند و رهبري مصدق را در پيكار با استعمار شركت نفت و دولتهاي دست نشانده پذيرفتند «مجمع مسلمانان مجاهد» وابسته به آيت اله كاشاني، با رهبري شمس قنات آبادي، متشكل از افرادي از اصناف و كسبه بود كه تا تيرماه 1331، در كنار نهضت ملي باقي ماند.

اصناف و بازاريان،‌يعني قشرهاي متوسط و پائين تجار و كسبه از نيروهاي مؤمن به هدفهاي جبهه ملي ايران بودندو در دوران حساس مبارزه، با تعطيل بازار و شركت در تظاهرات،‌از نهضت ملي پاسداري مي كردند. پس از كودتاي 28 مرداد نيز بازار به مبارزه و مقاومت عليه استبداد ادامه داد و گروهي از اصناف و بازاريان،‌زندان و تبعيد دستگاه را با سرافرازي تحمل كردند. فكر «مقاومت» كه از فرداي كودتاي 28 مرداد نشأت گرفته بود،‌ انگيزه اي شد تا چند تن از مردان شريف ايران كه از مقاصد دشمن در سركوب ساختن نهضت ملي ايران، آگاهي يافته بودند،‌هسته اصلي «نهضت مقاومت ملي ايران» را تشكيل دهند. عمليات «نهضت مقاومت ملي ايران» در مقابله با حكومت كودتا كه با بيرحمي و سبعيت به ميدان آمده بود و قصد داشت با مسخ توده ها، خريدن افراد ضعيف و مرعوب ساختن مبارزان سختكوش، هر نوع حركت مخالفي را در نطفه خفه كند،‌از همان فرداي كودتا يعني 29 مرداد 1332 ش آغاز به كار كرد. حكومت نظامي دولت زاهدي كه در اولين اعلاميه خود، لزوم تعطيل عمومي را تا دستور ثانوي اعلام كرده بود،‌عصر روز جمعه 30 مرداد، دستور بازكردن بازار و ادارات را از راديو صادر كرد؛‌ولي با پيام نهضت مقاومت كه سينه به سينه انتشار يافت. اصناف و بازاريان دكانهاي خود را باز نكردند. عمال كودتا كه با تهديد اصناف و بازاريان، نتوانستند موفق به بازكردن بازار شوند، به حيله متوسل شدند و اين خبر را منتشر ساختند كه كسبه و مردم بازار تا مراجعت شاه به ايران،‌حاضر به بازكردن دكانهاي خود و شروع به كسب و كار نيستند. در اين موقع سران نهضت مقاومت،‌پس از مشورت با عده اي از اصناف و بازاريان و با توجه به عدم امكان ادامه تعطيل بازار به مدت طولاني و نيز به منظور خنثي كردن تبليغات دولت، دستور بازگشائي بازار و ديگر دكانها را در سطح شهر،‌ قبل از ورود شاه صادر كردند. اين دستور طي اعلاميه اي به امضاي آيت اله حاج سيدرضا زنجاني (از مؤسسين اصلي و فعالي نهضت مقاومت) آيت اله رسولي و آيت اله رضوي قمي صادر شده بود. به دنبال اين دستور، بازاريان و اصناف دكانهاي خود را باز كردند. در نيمه دوم شهريور، يعني دو هفته پس از كودتا، سازمان مخفي و نوبنياد نهضت مقاومت ملي كه نمايندگان بازار از اعضاي رسمي آن بودند، اعضاي كميته مركزي را انتخاب كرد. از ميان كميته هاي فرعي، كميته هاي دانشگاه تهران و بازار، مركز ثقل نيروي مقاومت در برابر حكومت كودتا بودند و فعالترين نهاد سياسي نهضت مقاومت به شمار مي رفتند.

اصناف و بازاريان در اين كميته به رغم خشونتهاي فرمانداري نظامي، تيمور بختيار و خراب كردن سقف بازار و زندان و تبعيد از پاي ننشستند و به مبارزه ادامه دادند.

قيام پانزده خرداد 1342

برنامه انقلاب شاه و ملت يا «انقلاب سفيد» چند هفته پس از بازگشت شاه از آمريكا و قول و قرارهايي كه گفته مي شد به كندي داده است،‌در ايران به اجرا درآمد. انقلاب سفيد كه مي توانست شاه را همچون رهبري قدرتمند و مترقي به جهانيان بشناساند، دهقانان ايران را دست كم براي يك دوره حساس به پشتيباني او برانگيزاند، ملاكان را به عنوان يك طبقه به همراه پايگاه اقتدارشان از ميان بردارد، و جماعت نسبتاً مستقل مانند اصناف و بازار و بخصوص پيشوايان مذهب را محدود كند، در ششم بهمن ماه 1341ش. از طرف شاه به آراي عمومي گذاشته شد. برنامه هاي انقلاب سفيد جبهه ملي و حزب توده را دچار سرگشتگي همه جانبه اي كرده بود. زيرا در چارچوب قواعد نظري آنها نمي گنجيد. رهبران جبهه ملي كه در مقابل رفراندوم بكلي غافلگير شده بودند،‌در آستانه برگزاري رفراندوم بيانيه اي منتشر ساختند كه بخش اعظم آن به بحث درباره فقدان آزادي در كشور اختصاص داشت و ضمناً‌ در خاتمه به مردم توصيه مي كرد كه در برابر رفراندوم بگويند: اصلاحات ارضي آري يا نه. اين نمونه شاخص عملكرد رهبري بود كه كمتر مي توانست حتي هواداران خود را به روشني راهنمائي كند. اما در اين ميان شديدترين و صريحترين مقاومت از سوي آيت اله خميني(ره) نشان داده شده كه بتدريج رهبري تمام جنبش را به دست گرفت و مظهر آن شد. روز دوم بهمن ماه سال 1341ش. آيت اله خميني(ره) طي اعلاميه اي كه در تهران و شهرستانها پخش شد رفراندوم را خلاف اصول و غيرقانوني اعلام كرد.

هنوز ساعتي از نشر و پخش اين اعلاميه نگذشته بود كه موج عظيم و خروشاني تهران را فرا گرفت. بازاريان و اصناف جنوب تهران دست از كار كشيدند و به خيابانها ريختند و بازار يكسره تعطيل شد. مغازه هاي جنوب تهران تا حومه توپخانه، سرچشمه و بهارستان بسته شد. فرياد «رفراندوم قلابي مخالف اسلام است» در آسمان تهران طنين افكند. روز چهارم بهمن 1341ش. شاه كه به عنوان زيارت و در حقيقت قدرت نمائي وارد قم شده بود، طي نطقي كه در فلكه آستانه ايراد كرد، مخالفان را با كلماتي زشت و زننده سخت مورد حمله قرار داد. شاه كه در نظر مجامع بين المللي، از لحاظ سياسي و نظامي،‌ مردي استوار و قدرتمند محسوب مي شد و در مدت بيست و دو سال سلطنتش سعي مي كرد با تظاهر به دينداري و حفظ شعائر اسلامي،‌ايراد سخنان مليح و ظاهرفريب و رعايت ادب،‌نظر عامه مردم مسلمان و برخي از علماي عالي مقام را به خود جلب كند، آن روز در فلكه آستانه قم با عصبيت و آزردگي از اتحاد مردم و اصناف بازار با روحانيون سخن مي گفت، سخنان وي نشانه ضعف و زبوني قدرت شاه در مقابل قيام مردم بود. مخالفت،‌اعتصاب و تظاهرات محدود به تهران نبود،‌در بيشتر استانها و شهرستانهاي كشور مانند آذربايجان،‌گيلان، خوزستان،‌فارس،‌اصفهان، كرمان،‌كرمانشاه، يزد، كاشان، رفسنجان، نجف آباد،‌… اصناف و بازاريان با بستن بازارها و مغازه ها مخالفت خود را با رفراندوم شاه ابزار داشتند. ماه محرم كه فرا رسيد، آتش مبارزات مردم عليه رژيم زبانه كشيد. روزهاي 13 و 14 خرداد (دهم و يازدهم محرم) تظاهراتي در تهران و قم عليه رژيم به طرفداري از مأموران نظامي برپا شد. انتشار خبر دستگيري آيت اله خميني(ره) در صبح روز 15 خرداد، با اعتراض وسيع طبقات مردم، روبرو شد. در تهران، مغازه ها تعطيل شدند. تظاهرات از ميدان بارفروشها شروع شد و در بازار و ميدان ارگ به اوج خود رسيد. اصناف و بازاريان تهران كه در تاريخ مبارزات خود،‌همواره نقش اساسي را به عهده داشتند، اينك نيز پشت سر روحانيت مبارز ايستادند و از هيچ فداكاري دريغ نورزيدند. آگاهي مردم از سلامت آيت اله خميني(ره) تا حدودي از تشنج عمومي كاست و اصناف و بازاريان پس از چهارده روز اعتصاب، بازارها را گشودند. به دنبال باز شدن بازار تهران در شهرستانها نيز اعتصاب شكسته و مغازه ها باز شد. حكومت شاه كه هنوز از ضربه قيام 15 خرداد فراغت نيافته بود، با تحريم انتخابات مجلس از طرف روحانيون مجاهد روبرو شد. به دنبال اعلاميه اي كه روز شنبه 13 مهر 1342 ش از طرف مقامات برجسته روحاني و بازرگانان تهران و جبهه مسلمانان آزاده صادر شد بازارها و اكثر دكانهاي خيابانها بسته و تظاهرات وسيعي در حومه بازار به وقوع پيوست. اين تظاهرات تا آنجا ادامه يافت كه حكومت ناچار شد براي سركوبي آن، بازار و حومه آن را اشغال نظامي كند و در مسجد شاه را ببندد. همزمان با اعتصاب بازار تهران، بازارهاي بسياري از شهرستانها و از جمله قم بسته شد.

مراسم سالگرد 15 خرداد و فاجعه خونين فيضيه كه قرار بود در تهران از طرف مردم مجاهد بازار، در مسجد جامع برگزار شود، از طرف حكومت منع شد. پليس،‌ مسجد را محاصره نمود و از ورود مردم به مسجد به شدت جلوگيري كرد. جمعيت مؤتلفه اسلامي، كه شوراي مركزي آن در سال 1342 پديد آمده بود و همگي از كسبه و تجار بازار تهران بودند به اين مناسبت (نخستين سالگرد فاجعه خونين مدرسه فيضيه) اعلاميه افشاگرانه اي منتشر كرد. اسداله علم، پس از سپري كردن يك دهه از سياهترين دوران تاريخ ايران، حكومت را به منصور سپرد. حسنعلي منصور كه به وطن فروشي و احياي كاپيتولاسيون افتخار مي كرد، در راه خدمت به شاه و امپرياليسيم آمريكا،‌ آيت اله خميني(ره) را به تركيه تبعيد نمود.

خبرناگوار و تكان دهنده تبعيد آيت اله خميني(ره) به تركيه، موجب تأثر و اندوه فراوان ملت مسلمان شد. تظاهرات باشكوهي از طرف اصناف و بازاريهاي مبارز در مسجد صاحب الزمان(مقابل كارخانه پپسي كولا) و در مسجد سيدعزيزاله (در بازار) برپا شد. تظاهرات در مسجد صاحب الزمان منحصر به تظاهرات خياباني و زد و خورد مردم با پليس شد. در مسجد عزيزاله، توسط اصناف تهران، قعطنامه اي عليه تجاوزات پي در پي هيئت حاكمه كه منجر به تبعيد امام خميني(ره) به تركيه شده بود، قرائت شد. در بهمن ماه سال 1343ش،‌درست در زماني كه دولت منصور احساس مي كرد هيچ مانعي در سر راه ندارد،‌صداي شليك گلوله اي در ميدان بهارستان پيچيد. حسنعلي منصور در مقابل مجلس به دست محمد بخارائي از پاي درآمد. گروه محمد بخارائي كه پس از مطالعات و بررسي هائي همه جانبه،‌به مبارزه مسلحانه و ترور مهره هاي اصلي رژيم دست زده بود،‌در درون جمعيت هيئتهاي موتلفه اسلامي شكل گرفت.

«متين دفتري (برادرزاده و داماد مصدق و عضو جبهه ملي) كه به گفته بوستر دبير دوم سفارت آمريكا، منبع قابل اطميناني براي دادن اطلاعات درباره فعاليت سياسي مخالفين بود، درخصوص ترور منصور گفت: كه از ميزان كم ابزار احساسات عمومي درباره مرگ منصور حيرت كرده است. وي انتظار اعلام يك دوره عزاداري رسمي را داشت. او قانع شده بود كه سه مرد جواني كه در ترور شركت داشتند، به طور مستقيم به هيچ گروه مذهبي يا سياسي وابسته نبودند، اگرچه به نظر وي امكان داشت كه اين جرم به يكي از گروههايي از اين قبيل منتسب شود. متين دفتري ادعا نمود كه بسياري از تجار بازار كه فقط وابستگي ضعيفي با سه جوان داشتند براي بازجوئي دستگير شده اند. اين تحولي بود كه كينه ها را در بازار بر مي انگيخت و توضيح داد كه بازار نهادي است كه مهاركردن آن براي مصادر امر مشكل است.

انقلاب اسلامي 1356-1357

پس از خرداد 1342ش. سركوب نمودن بازار در 1354ش. از سرگرفته شد. ناتواني و بي لياقتي حكومت شاه در پيشبرد هدفهاي اقتصادي،‌كه متكي به درآمدهاي نفتي بود، با بررسي برنامه پنجم (1357-1352) آشكار شد. آهنگ تورم ناشي از شكست برنامه هاي جاه طلبانه توسعه و پيشرفت كه از سال 1352ش. شروع شده بود، به جايي رسيد كه شاه براي چاره جوئي در برابر مشكلات اقتصادي و جلوگيري از نرخ فزاينده كالاهاي اساسي، ضمن واردكردن مقادير زيادي گندم، شكر، گوشت،‌اصناف و كسبه را به بهانه گرانفروشي زير فشار قرار داد.

قانون نظام صنفي مصوب 1350ش. كه در آن تشكيل اتاق اصناف پيش بيني شده بود، در سال 1354ش با نظر وزير بازرگاني و حزب رستاخيز، به شكل نويني به اجراء درآمد. حزب رستاخيز صدها دانشجو را به عنوان «تيمهاي ناظر» براي نظارت بر قيمتها به بازار فرستاد تا عليه محتكران مبارزه كنند. اتاقهاي اصناف يا دادگاهاي صنفي كه زير نظر سازمان اطلاعات و امنيت كشور(ساواك) فعاليت مي كردند، هزارتن از دكانداران را جريمه، پروانه كسب صدها تن را لغو، و هشتصد دكاندار را به زندانهاي از دو ماه تا دو سال محكوم كردند. اين اقدامات كه روشن مي كرد قصد حكومت مبارزه با گرانفروشي نيست، بلكه مبارزه با اصناف و فشار به كسبه و مغازه داران است، جز نارضايتي مردم نتيجه اي نداشت. اصناف در اجراي اين اقدامات شديد، با دولت همكاري نكردند، در نتيجه وزير بازرگاني 17 تن از رهبران برجسته آنان را از عضويت اتاق اصناف تهران، بركنار و اكثر اتاقهاي اصناف را در سراسر كشور منحل كرد. يكي از بازاريان به يك خبرنگار خارجي گفت: انقلاب سفيد شاه به صورت انقلاب سرخ درامده است. مغازه دار ديگري به خبرنگار آمريكائي اظهار داشت: بازار بمنزله پرده اي براي پوشش فساد دستگاه و خانواده سلطنتي شده است. ساير اقدامات حكومت مانند تبليغ و ترويج شيوه هاي زندگي غربي، نقض ضوابط و شعائر اسلامي، محكوميت و شكنجه و اسارت مبارزان مسلمان، غارت ثروت كشور به دست عمال حكومت جلوگيري از حجاب دانش آموزان دختر در مدارس، فساد و فحشاي رايج در جامعه و بالاخره سلطه روز افزون آمريكا بر حيات اقتصادي كشور از جمله عوامل تعيين كننده اي بودند كه بازار را به مبارزه سخت تر با حكومت شاه و هم پيمان شدن با نهضت اسلامي ترغيب مي كردند. سالهاي 1356 تا 1357ش،‌ فعاليتهاي اصناف و بازاريان به طور عمده شامل شركت در تظاهرات و راهپيمائي ها، ترتيب دادن مجالس وعظ و سخنراني، چاپ و پخش اعلاميه هاي مراجع و علما، برگزاري مراسم هفتم و چلهم شهدا بود. اما نخستين حادثه در 19 دي 1356ش. رخ داد، زماني كه شاه به پشتوانه ساواك، مقاله توهين آميز« ايران و استعمار سرخ و سياه» را كه حاوي اهانتهائي به رهبري نهضت بود، در روزنامه اطلاعات، كه در آن زمان بي سرپرست تر از ديگر روزنامه ها بود، پس از مقاومت هيئت تحريريه به چاپ رساند. اصناف و بازاريان، طلاب و دانشجويان به هم پيوستند و به خيابانها ريختند همه آماده شهادت بودند در قم نمايندگيهاي روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخيز به آتش كشيده شد. شليك گلوله هاي نظاميان، خيابان چهارمردان قم را به خون كشيد. جامعه بازرگانان و پيشه وران بازار تهران در اعلاميه اي كه در 27 دي ماه 1356 ش صادر كرد، ضمن محكوم كردن مقاله روزنامه اطلاعات و اهانت به آيت اله خميني(ره) از بازاريان درخواست كرد تا به نشانه اعتراض به دولت در كشتار مردم قم، روز 29 دي ماه 1356ش. را تعطيل كنند.

اين حوادث سرآغاز نهضتي بود كه تا سيزده ماه بعد ادامه يافت. در اين مدت اعتصابهاي پي در پي، گاه بگاه منجر به تعطيل شدن بازارها و دكانها مي شد و تعطيل شدن بازارها، بحران اقتصادي به وجود مي آورد. بازار قم، نخستين بازاري بود كه از 19 دي 1356ش. تا سقوط حكومت پهلوي بارها تعطيل شد. بازار اصفهان نيز با تعطيلات مكرر خود، ضرباتي بر حكومت وارد ساخت. فرياد اعتراض مردم هر روز بلندتر مي شد. در طول نه ماه آخر سال 1356ش. چندين نامه سرگشاده براي شاه و نخست وزير و ديگر مقامات دولت،‌در اعتراض به اوضاع كشور ارسال شد. همچنين دهها اعلاميه و بيانيه از سوي شخصيتهاي ملي و مذهبي از جمله اصناف و بازاريان در سراسر كشور انتشار يافت. روز بيست و نه بهمن، چهلمين روز وقايع قم بود. بازارها و حوزه هاي علميه، تعطيل و مجالس ترحيم كشته شدگان آن حوادث خونين برپا شد. فرداي آن روزها تبريز قيام كرد و با تظاهرات گسترده و خونين خود آتش برجان حكومت زد. حوادث تبريز، ضعف و زبوني حكومت شاه را آشكار كرد. تظاهرات چهلم تبريز تقريباً جنبه سراسري پيدا كرد،‌مردم اصفهان، شيراز، يزد، جهرم، اهواز با برپايي مراسم چهلم تبريز شهدائي را تقديم انقلاب نمودند. يزدي هاي آرام و با بستن بازار و مراكز اداري و حضور در مساجد آماده قيام شدند. در تهران مجالس يادبود و سخنراني در مساجد بزرگ بازار با اعلاميه نهضتي ها و همكاري روحانيون و استقبال فوق العاده مردم از اداري و بازاري، برگزار شد. اعتصابها آخرين تير تركش ملت بود جامعه بازاريان و اصناف پس از توافق براي اعتصاب سراسري با برخي از گروههاي ملي و مذهبي، در تاريخ 12 خرداد 1357 ش. اعلاميه اي صادر كرد، در پي اين دعوت بازار شهرهاي اصفهان، شيراز، اهواز،‌مشهد، تبريز، قم با موفقيت صد درصد و بازار تهران با موفقيت هفتاد درصد تعطيل شدند. نخستين تعطيل عمومي بازارهاي سراسر ايران در تاريخ 24 مهر 1357 ش در پي دعوت آيت اله خميني(ره) به مناسبت چهلمين روز شهداي جمعه سياه(17 شهريور، قتل عام مردم بي دفاع در ميدان ژاله) اتفاق افتاد. مصادف با اين ايام، اولين واكنش شاه، در برابر توجه افكار عمومي جهان بر «نوفل لوشاتو» اعزام سفيرش در فرانسه به وزارت خارجه آن كشور بود تا به كمك كارشناسان حقوقي، محدوديتهائي را براي فعاليتهاي آيت اله خميني(ره) ايجاد كنند. با انتشار اين خبر در ايران،‌اصناف و بازاريان با سرعت دست به اعتصاب زدند، بازارها را بستند و تهديد كردند كه خريد و فروش كالاهاي ساخت فرانسه را تحريم خواهندكرد. توالي اعتصابها در سالهاي 1357- 1356ش . كه بيشتر منجر به تعطيل شدن مراكز اقتصادي از جمله بازار شده بود، علاوه بر اثرات سياسي، تزلزل اقتصادي حكومت راهم در پي داشت. فلج كردن اقتصاد عمومي كشور بسيار هولناك و از آن هولناك تر توقف چرخ زندگي روزانه مردم و خطرها و زيانهاي ناشي از آن بود. اصناف و بازاريان براي جلوگيري از اين خطر، دست به ابتكار عمل زد و با تشكيل تعاونيهاي محلي، مايحتاج اوليه هر محله را تأمين نمودند. به اين منظور كميته هاي مختلفي تشكيل شد: «كميته رسيدگي به امور زندانيان» كه به زندانيان و خانواده هاي آنان كمك ميكرد. «كميته رسيدگي به امور اعتصاب كنندگان» كه مشكل آنان را بررسي و رفع مي كرد. و به شاگردها، دلالها، باربرها، و كارگراني كه درآمد آنها از دستمزد كار روزانه بود و اعتصابها آنها را بيكار كرده بود، كمك مالي مي كرد، همين كميته، حقوق كارمندان و كارگران اعتصابي و دولتي مانند شركت نفت و روزنامه كيهان را مي پرداخت،‌«كميته رسيدگي به خانواده شهدا»، «كميته رسيدگي به امور مبارزان» كه به واسطه آن بسياري از بازرگانان متدين و ثروتمند، مبلغ لازم را در اختيار گروههاي انقلابي قرار مي دادند، «كميته چاپ و پخش» كه امور چاپ و تكثير و توزيع اعلاميه ها،‌نوارها،‌و خبرنامه ها را برعهده داشت، «كميته انتظامات» كه نظم محله ها،‌بازارها و انتظامات راهپيمائي ها و مراسم را برقرار مي كرد و از سرقتهائي هم كه ممكن بود از طرف حكومت يا برخي افراد فرصت طلب صورت گيرد، جلوگيري مي كرد، بعدها كميته انقلاب اسلامي با عضويت افراد اين كميته ها شكل گرفت.

كمكهاي مالي اصناف و بازاريان در همه شرايط، چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب، بر نبوغ و شكوفائي انديشه هاي اسلامي كمك كرد، از جمله كمكهاي مالي و مؤثر اصناف و بازاريان در قبل از انقلاب، كمك به ساخت بناي مسجداعظم قم، تأسيس مدارس ويژه اسلامي مانند علوي، رفاه، روشنگر، احداث بناي حسينيه ارشاد، كمكهاي مالي به مجاهدين خلق از سال 1347 و كمكهاي مالي به حركتهاي مسلحانه شهيد اندرزگو، وابسته به فدائيان اسلام بود. پس از پيروزي انقلاب، بازار همچنان طرفدار انقلاب بود. ارسال كمكهاي مالي و جنسي اصناف و بازاريان به جبهه ها در طول جنگ تحميلي و اعزام نيروهاي بسيجي از جمله فعاليتهاي آنان به شمار مي رود.

نقش اصناف در بزرگداشت مراسم و آئين هاي مذهبي

برپايي مراسم جشن و سرور و چراغاني كردن اماكن در اعياد مذهبي مانند روزهاي ولادت اولياء دين و عيد غدير يا مبعث و شبهاي قبل از آن، همچنين مراسم عزاداري در ايام شهادت ائمه(ع) بخصوص در شبها و روزهاي دهه اول محرم بهترين فرصتي بود كه اصناف ضمن انجام شعائر الهي، خود را نيز بمردم بنمايانند و خصوصيات و ويژگيهاي خاص خود را به نمايش بگذارند. مراسم سوگواري بمناسبت شهادت اولياي دين در قرن چهارم هجري توسط سلسله آل بويه مرسوم شد. در دوره صفويه نيز با وجود جنگهاي پي در پي ايران و همسايگان، بخصوص با دولت روس و عثماني، دوره آرامشي پديد آورد و سلاطين صفويه مذهب شيعه را تقويت كردند و مراسم و شعائر مخصوص به شيعيان را در عزاداري و ذكر مصيبت حضرت خامس آل عبا عليه السلام رواج دادند.

اصناف از روي عشق و علاقه به ائمه معصومين و رقابت با يكديگر موجبات شكوه و عظمت اين مراسم را بيش از پيش فراهم مي آوردند. پس از دوره صفويه و پس از زمان نادر، اين رسم باقي ماند و هرچند اوضاع تغيير كرده و موجبات سابق ديگر در بين نبود، اما با اينجا رسم تعزيه داري و تظاهرات مذهبي شعيه جزء عادت معمول و جزء آداب و رسوم ملي مذهبي شد چنان كه در دوره قاجاريه بخصوص در دوره بعضي از سلاطين آن سلسله، مانند ناصرالدين شاه، در ترويج و تعظيم شعائر مي كوشيدند.

اصناف از آن پس همواره در انجام شعائر و تظاهرات ديني پيش قدم بوده اند. هر يك از اصناف، مركزي براي تجمع داشتند كه پاطوق مي ناميدند چون علامت صنف خود را به شكل حلقه يا طوقي در آنجا نگاه مي داشتند. اين حلقه يا طول را به كتلي مي آويختند كه داراي زيب و زينت بسيار از پارچه هاي ابريشمي رنگارنگ و پيرايه هاي زرين و سيمين بود. علامت صنف معمولاً در تكيه يا مسجدي مخصوص صنف، نگاهداري مي شد. بعضي اوقات هم اين محل (پاطوق) در يكي از قهوه خانه هاي معروف بود. بعدها اهالي هر محل در يك شهر، و نيز ساكنان يك قريه يا قصبه خود مانند اصناف، علامت و پاطوق ترتيب دادند.

تظاهرات اصناف كه با جنبه مذهبي و شعائر ديني آميخته بود، به دو گونه صورت مي گرفت. اول: روضه خواني، دوم: راه انداختن دسته در روزهاي عاشورا و شهادت حضرت امام حسن(ع) در 28 صفر و ضربت حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) در نوزدهم ماه رمضان و شهادت آن حضرت در روز بيست و يكم همان ماه.

روضه خواني در مساجد و تكايا و همچنين در دالانها و سراها و تيمچه هاي بازار برگزار مي شد، و مخصوص اصنافي بود كه افراد آن معتبر و در كسب و تجارت وارد بودند. اصناف ديگر از قبيل صنف آهنگر، نجار،‌بنا و غيره در اوقات عزاداري در قهوه خانه هايي كه پاطوق آنها بود، جمع شده، سينه زني مي كردند و به جاي روضه خوان، مداح و نوحه خوان داشتند. بدليل وجود نوعي رقابت بين اصناف و براي آنكه هر صنف خود را از ديگران متمايز نشان دهد،‌ايام روضه خواني را حتي المقدور چنان ترتيب مي دادند كه با اصناف ديگر هم زمان نباشد و به اين ترتيب برخي از روضه خواني ها در دهه اول محرم، بعضي ديگر دهه دوم و بعد از آن تا آخر ماه ادامه مي يافت، و در واقع دو ماه محرم و صفر ماههاي عزاداري بود.

ترتيب و راه انداختن دسته ها براي عزاداري در گذشته مفصلتر و بيشتر معمول بود و هر يك از اصناف دسته مخصوص به خود داشت كه عموم اعضاء صنف در آن شركت مي جستند مبدأ حركت هر دسته چنانكه اشاره شد- مسجد يا تكيه مخصوص به صنف در بازار كنوني و در بعضي موارد منزل مسكوني پيش كسوت يا فرد بزرگتر صنف بود.

علامت صنف با علمها و كتلها پيشاپيش دسته حركت داده مي شد، پس از آن پيران و ريش سفيدان و بزرگترهاي صنف با سر برهنه و در حال عزا با خضوع و احترام، قدم بر مي داشتند و يك نفر كه در ميان دسته حركت مي كرد، دامني پر از كاه داشت كه هر از چند گاهي بر سر افراد مي افشاند، بعد از آن اعضا صنف بودند كه بنا بر نوع صنف به طريقي خاص عزاداري مي كردند.

اصناف در مراسم عزاداري از راه حركت دادن دسته با هم رقابت شديد داشتند. و اين كيفيت در همه زمينه ها پيدا بود، در تزيين علم و كتل و حتي پيراهن مخصوص سينه زني كه هر چند اين پيراهن ساده و به رنگ سياه بود و به انواع و اقسام زياد نمي توانست داشته باشد، با وجود اين در طريقه دوخت و بازشدن تكمه و مقدار و نوع چين كمر و شكل و يقه آن، هر صنف مي كوشيد تا نوع خاصي براي خود اختيار كند.

 

مراسم عزاداري از روضه خواني و حركت دسته هاي عزادار با مراقبت و امر و نهي و دستور رؤسا و سران اصناف برگزار مي شد و در چنين مواقعي بود كه نفوذ، اهميت و نقش اجتماعي آنها آشكار مي شد. علاوه بر روضه خوانيهاي صنفي در مساجد و تكايا و دالانها و سراهاي بازار، سران اصناف در منزل خود، در حياط مخصوصي بنام حسينيه روضه خواني ترتيب مي دادند.

دیدگاه

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

CAPTCHA
لطفا به این سوال برای جلوگیری از ارسال اسپم پاسخ دهید.